همه ذاکران قابل احترامند اما حاج منصور چیز دیگری است/ گافی که باعث خنده مستمعین شد
امیر عباسی مداح جوان کشور که در یکی از روزهای زمستان ۹۵ مهمان ما بود برایمان از زندگیاش گفت، زندگی که همیشه با علاقه شدید او به حاج منصور آمیخته بوده است.
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو-فاطمه سادات بکائی؛ در هر بازه زمانی هیئتها در قشری از جامعه بیش از سایر اقشار گل میکنند و جریان ساز میشوند. زمانی از بازار و امروز اما هیئتهای جریان ساز هیئات دانشگاهی هستند. امیر عباسی مداح جوانی است که نامش بیش از هر زمانی در همین هیئتهای دانشجویی سر زبانها افتاد. وقتی که میخواند کمتر کسی اطلاع داشت او مصداق یکی از معجزات و الطاف الهی است که با وجود لکنت زبان نسبتاً شدیدی که دارد وقت مداحی کردن ذرهای زبانش نمیگیرد!
دو فرزند دختر و پسر دارد و با افتخار میگوید از سنین نوجوانی کارگری میکرده، حتی راننده تاکسی هم بوده است. در یکی از روزهای زمستان ۹۵ مهمان ما شد و برایمان از زندگیاش گفت، از زندگی که از بچگی تا امروز همیشه با علاقه شدید او به حاج منصور آمیخته بوده است.
چه طور شد که شما مداح شدید؟
من از سنین کودکی نوحه میخواندم؛ کلاً شب و روزم با نوارهای حاج منصور ارضی بود. تمام خاطرات و ذهنیات من از بچگیهایم خلاصه میشود در حاجی، نه اینکه نزدیک باشم به ایشان نه، ولی هر چه الان خاطره که یادم هست با صدای حاج منصور آمیخته است.
آقای عباسی اینکه در مورد مشکل گفتاری شما صحبت کنیم اذیت نمیشوید؟
نه، اذیت چرا؟ به هر حال این هم جزئی از زندگی من است.
این لکنت زبان را از همان بچگی داشتید؟
بله؛ من خیلی کوچک بودم که یک واقعهای اتفاق افتاد و به خاطر ترس ناشی از آن اینجوری شد.
این موضوع برای شما معضل ایجاد نکرد؟
نه خدا رو شکر. گاهی اوقات اذیت میکرد اما خب دیگر خدا به ما عنایت کرد.
اولین باری که رفتید گفتید میکروفن را بدهید مداحی کنم نگفتند شما لکنت زبان دارید چه طور می خواهید مداحی کنید؟
البته اين موضوع خیلی هم مهم نیست كه بخواهيم به آن بپردازم. اما خب من كلاس آقاي حداديان ميرفتم براي مداحي، متاسفانه برخي ها آنجا از این حرف ها بهم می گفتند. آقاي حداديان به من لطف داشتند و بعضی وقتها اداره كلاس را به من مي سپردند؛ آن دوستان هم بین خودشون ميگفتند اين بچه عادی نمی تونه حرف بزنه، چطوری می تواند كلاس اداره کند؟
در خواندن مشکلي هيچ مشكلي نداريد؟
من الان نه قرآن مي توانم بخوانم نه اذان؛ متاسفانه زبانم مي گيرد. اما براي مداحي هيچ مشكلي ندارم و بدون لكنت مي خوانم.
معجزه بزرگي است كه شما لكنت نداريد موقع مداحي!
اين هم از لطف خداست و به نظرم اينكه موقع قرآن خواندن و اذان گفتن زبانم مي گيرد مال كم سعادتي خودم است.
پس شما بزرگ شده در مکتب حاج منصور هستید؟
مي خندد و مي گويد: بله بالاخره حاج منصور عاشق زیاد داره منم یکیش . منم مثه خیلی از بچه های همدوره خودم شب و روز و قلب و جانم و زندگیم همه چی حاج منصور بود البته همه قابل احترام هستند و عزیز، ولی حاجی یک چیز دیگری است.
اولین باری که پیش حاج منصور خواندید کی بود؟
اولین بار حدود دَه سال پیش در حسینیه لباس فروشا بود که آقای انسانی واحد خواندند بعد من ادامه دادم بعد حاج آقا آمدند بالا و خواندند،آنجا توفق شد که ما بین این قلّه های رفیع مرثیه سرایی اهل بیت علیهم السلام بخوانم اون اولین بار بود که پیش حاج آقا خواندم ولی اولین باری که حاج آقا خودشان محبت کردند ما رو شناختند و توانستیم محضرشون برای سید الشهدا علیه السلام نوکری کنیم همین محرم امسال بود حسینیه بیت الزهرا سلام الله علیها بود.
آقاي امیرعباسی شغل شان مداحی است؟
من در موسسه فرهنگی کار می کنم، کارم مربوط به مداحی می شود ولی بحث های نوحه و شعر است در بسیج قبلا هم در قرارگاه نور بودیم که الان محل کارمان عوض شده دو جا پاره وقت کار می کنم،تازگی ها هم به لطف خدا یک شرکت تهیه غذا برای ادارات و سازمانها راه اندازی کردیم.
سیاسی ترین مداح از نظر شما کیست؟
خود حاج آقا است. شک نکنید انقلابی ترینش هم همان حاج آقا منصور است.
شما تحصیلات دانشگاهی دارید؟
نه خیلی زیاد؛ ولی اعتقاد دارم تاثیر گذاری در راه اسلام به مدرک و درس دانشگاهی نیست. هر چند آن هم مهم است.
براي شهداي مدافع حرم هم چيزي خوانده ايد؟
برای اکثر این مدافعان حرم خوانده ام یعنی برای بچه های تهران که شاید برای ۹۰ درصدشان خوانده ام،تارهای صوتی ام هم مقداری آزرده شده البته خوب که از اول نبود ولی الان هم که یک ذره به هم ریخته برای داد و بیداد ها روی وانت و خاور است که فدای یک تار موی این شهدا.
تا به حال موقع مداحي گاف هم داشته ايد؟
اون اولین مداحی که از حاج آقا منصور تمرین کردم که بخوانم حدود سال 73 بود وقتي 13 سال داشتم حاج آقا مدینه یک چیزی خوانده بودند سال اول با این شروع می شد ای نگار نازنین فاطمه(س) یادگار آخرین فاطمه(س) این ها را تمرین کرده بودم یک جایش خود حاج آقا گفته بودند که: «حرف هایی که زده شد عزیز دلم فرمودند» من تمام نوار رو از حفظ كرده بودم وقتي رفتم بخوانم این جمله حاج منصور رو هم در مجلس گفتم كه يكدفعه همه هيئت شروع كردن به خنديدن.
خاطره جالبی هم دارید؟
یک هیئت می رفتیم اون موقع ها نوحه می خواندم بعد ده پانزده نفر بودند یک هفت هشت نفرشان فکر می کنم معتاد بودند حال نداشتند خواب و بیداری بودند من وسط خواندن بودم رئیس هیئت از آشپزخانه به من گفت امير جان خودت بخوان این فلان فلان شده ها جواب نمی دهند آن بندگان خدا هم اصلا عين خيالشان نبود، چاي ميخوردند، سيگار ميكشيدند در حال خودشنان بودند؛ من از اين وضعيت خنده ام گرفت نتوانستم بخوانم و آمدم بیرون.
بهترين اتفاق سال 95 براي شما چه بود؟
مداحی کنار حاج منصور
و بدترين اتفاق سال 95
یک موضوع شخصی و موارد نادرستی که به من نسبت داده شد و درباره این مسئله صحبتی ندارم و خودِ خدا شاهد به این موضوع میباشد
منبع:خبرگزاری دانشجو